در بحث نبوّت گفتيم كه چون فرستادن پيامبران و نازل كردن كتابهاى آسمانى و نصب امامان فوائد زيادى دارد - (كه از جمله آنها، اين فوائد است: تشكيل حكومت بر اساس دين، اشاعه عدالت در جامعه، تزكيه نفوس، از بين بردن رذائل و احياى فضائل، تعليم اعتقادات، احكام و اخلاق دينى و هدايت مردم به مقام قرب الهى) - پس بنا به قاعده »لطف« و قاعده »عدم جواز منع فيض«، وجود انبياء، انزال كتابهاى آسمانى و نصب امامان و اوصياء لازم است، و محال است كه خداى متعال منع فيض كند، بنابراين با بيان اين دليل - كه آن را »دليل لمّى« (يعنى از علّت پى به معلول بردن) مىنامند - به اين نتيجه مىرسيم كه بايد بعد از رسول گرامى اسلام (ص) امامانى تا روز قيامت منصوب شوند.
در جريان گفتگوى »هشام بن حكم« با »عَمرو بن عبيد« - كه امام صادق(ع) از اين ماجرا خرسند شده و فرموند: اين ماجرا در صُحُف ابراهيم و موسى است-، هشام بعد از پرسش درباره كار هر يك اعضاى بدن، از كار قلب پرسيد و عمرو جواب داد: »قلب راهنماى اعضاى بدن است« و چون از وى اقرار گرفت كه قلب محور اعضاى بدن است، به او گفت: »خداى متعال كه براى اين بدن كوچك راهنما و محور قرار داده است چگونه براى جامعه انسانى محور و راهنما قرار نداده است و مردم را به حال خود باقى گذاشته است«.
] - بحار الانوار، ج 23، ص 6، باب 1، ح 11. [
»يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اوُلِى الْاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شَىءٍ فَرُدُّوهُ اِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَومِ الْاخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ اَحْسَنُ تَأْويلاً«.
] - نساء / 59. [
»اى كسانى كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولياى امر خود را و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است«.
اصول اعتقادى / ابزار امامان براى هدايت انسانها
نكته مهمّ اين بحث اين است كه امامت، مختصّ به تشريع نيست، بلكه جهان هستى از اتم گرفته تا كهكشانها، همه داراى امامت و محور و مركز هستند. هرگز نمىتوان تعداد اتمهاى يك انگشت را شماره كرد، ولى آن اتمها داراى محورى به نام »پروتون« هستند كه الكترونهاى آن اتم دور آن حركت مىكنند. مىدانيم كه تاكنون هزارها منظومه كشف شده است ولى ناگفته پيداست كه آنچه تاكنون كشف شده، قطرهاى از درياى جهان هستى است و همه منظومهها داراى محور هستند. با اين حال آيا يقين نمىكنيم كه جهان هستى داراى مركز و محور است؟ آيا قاعده لطف، قاعده حكمت، قاعده لزوم فيض دلالت نمىكند بر اينكه بايد امامى در عالم تكوين باشد تا جهان هستى را هدايت كند؟ به يقين جواب مثبت است:
»وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِاَمْرِنا«.
] - انبياء / 73. [
»و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مىكردند«.